مأمون که روز به روز گرایش بیشتر مردم به امام رضا (ع) را مىدید، در برابر هم مسلکان خود، یعنى خاندان عباسى هیچ بهانهاى نداشت. پس تصمیم گرفت راهى بغداد شود تا از نزدیک با ایشان به گفت و گو بنشیند.
او نخست، وزیرش فضل بن سهل را مىکشد و بر جنازه او اشک مىریزد و براى یافتن قاتلان او جایزه تعیین مىکند و آن گاه که آنان را دستگیر مىکنند، آنان شهادت مىدهند که مأمون خود به این کار فرمان داده است، اما او ناباورانه آنان را مىکشد.




