پایان نکبتبار حکومت بنیامیّه
حکومت بنیامیه بیش از هفتاد و چند سال طول نکشید و در این مدت، چهارده تن از حکّام بنیامیّه به حکومت رسیدند. حکومت بعضی از آنان بیش از دو ماه ادامه نیافت، ولی چنان ظلم و ستمی بر مردم به ویژه بنیهاشم روا داشتند که تاریخ به خاطر ندارد.
بنیامیّه در این دوران کوتاهی که حاکمانش پی درپی عوض میشدند آرامش نداشتند؛ زیرا از هر سو با قیامها و شورشها درگیر بودند و در هر قیام و شورشی، گروه دیگری را به قتل میرساندند و منفورتر و منفورتر میشدند. مرحوم علاّمه شوشتری در جلد ششم نهجالبلاغهاش داستان عبرت انگیزی نقل میکند و مینویسد: هنگامی که مروان، آخرین خلیفهی بنیامیّه کشته شد، عامر بن اسماعیل به خانهای که در آن مروان و زنانش بودند حمله کرد، آنها درها را بستند و فریاد و شیون بلند کردند. عامر مردی را که از آنها مراقبت میکرد را گرفت و دربارهی خانوادهی مروان سؤال کرد، او گفت: مروان به من دستور داده اگر کشته شدم گردن تمام دختران و کنیزانم را بزن تا به دست دیگران نیفتند؛ ولی من چنین کاری را نکردم.
در این حال دو دختر مروان را نزد عامر آوردند. او سفارش کرد سر مروان را در دامن دختر بزرگترش بگذارند و به او گفت: این کار در برابر کاری است که شما با سر «یحیی بن زید» کردید که سر او را در دامان مادرش گذاشتید و بعد همهی آنان را به قتل رساند!
پیام امام امیر المؤمنین (ع) 6/200