خصوصیات اخلاقی شهید بهشتی
شهید بهشتی انسان جامع و وارستهای بود که به آموختن اکتفا نکرد، بلکه عمل کردن را سرلوحه کار خویش و لازمه آموختن قرار داد و قلههای کمال را با دو بال علم و عمل فتح کرد و موفقیت او نیز مرهون هماهنگی بین این دو مهم بود؛ چرا که ناهماهنگی بین علم و عمل چه بسا انسان را از رسیدن به ساحل خوشبختی محروم میسازد و در گرداب نیستی میافکند. صفحه صفحه زندگی این رادمرد فرزانه، حاکی از ایمان و ایثار و اخلاص است و بدین سبب حیات سبزش برای عصرها و نسلها آموزنده خواهد بود.
تواضع شهید بهشتى
یکی از خصیصههای اخلاقی شهید بهشتی تواضع و فروتنی است که از صفات پسندیده و سفارش شده، در اسلام است. نخست وزیر شهید محمدجواد باهنر درباره فروتنی این بزرگوار چنین گفته است: «خصلتهای ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی که داشت ـ به لحاظ آن مقام و شخصیت ـ در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانهاى، پر از احساس و عاطفه همراه با روانشناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولاً همراه با صفا و نشاط بود و صداقت کاملی که در قضاوتها و اظهار نظرهایشان به چشم میخورد، اعتماد میآورد و اطمینان میبخشید.
حقپذیری شهید بهشتى
یکی از صفات شهید بهشتى، آن عالم ژرف اندیش، پذیرفتن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام میشد. همین که میفهمید سخنی حق است، آن را میپذیرفت و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است. مرحوم آیت اللّه ربانی املشی در این باره چنین میگوید: «از بین همه خاطرات یک خاطره را، که حاکی از روح بلند و ایمان قوی و حق طلبی و حقگویی او بود، هرگز فراموش نمیکنم. روزی یکی از دوستان ایشان در حضورش درباره بنی صدر مطالب انتقادآمیزی میگفت که خلاف واقع بود. شهید بهشتی فوراً به او اعتراض کرد و گفت که این مطلب را من میدانم. به این صورت که شما میگویید نیست. این خاطره از این جهت که حاکی از اخلاق اسلامی شهید بهشتی بود به گونهای که در هیچ حال از حق نمیگذشت اگر چه به ضرر او باشد، برای من فراموش نشدنی است. چه خوب است که مردم ما این حالات برجسته را در این رجال و شخصیتهای دینی ببینند و از آنان درس زندگی اسلامی بیاموزند.»
نظم و انضباط شهید بهشتى
یکی از ویژگیهای اخلاقی شهید بهشتى، نظم بود. اگر نگاهی کوتاه به زندگی ایشان داشته باشیم تمام زندگیاش مشحون به نظم است و موفقیت چشم گیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با افتخار پیموده است. همسر ایشان در این باره میگویند: مرحوم دکتر بهشتی بسیار منظم بودند. هر چند ایشان یک مرد سیاسی بودند و در جلسات زیاد شرکت میکردند، چیزی که من از وی به یاد دارم این است که امکان نداشت دیرتر از موقع مقرر در جلسهای حاضر شود و به هر وسیلهای که بود در ساعت مقرر خود را به محل مورد نظر میرساندند.» شهید بهشتی میگفت: «ما تا در کارهایمان نظم نداشته باشیم، نمیتوانیم کارهای مملکت را پیش ببریم».
بردباری شهید بهشتى
یکی از صفات پسندیده شهید بهشتی (ره)، صبر در مقابل ناملایمات بود. هرگاه با مشکلی مواجه میشد، عصبانی نمیشد؛ بلکه با صبر و متانت آن را حل میکرد. همسر ایشان درباره بردباری آن استوانه اخلاق و پاکی چنین گفته است: «من خصوصیتی را که از ایشان در مدت 29 سال زندگی دیدم، ملایمت و صبر بود. ایشان به قدری صبر و ملایمت و متانت به خرج میداد که انسان را خجالت زده میکرد. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و باتقوا یک مورد حتی عصبانیتی بیمورد به یاد ندارم.»
وی در جایی دیگر میگوید: «در سفری که به کاشان رفته بودیم، شهید بهشتی بعد از سخنرانی وقتی میخواستند سوار ماشین شوند، یکی از پاسدارها خواست در خودرو را ببندد که نزدیک بود دست پیرمردی لای در برود. دکتر پیاده شدند و دست آن مرد سالخورده را بوسیدند و حلالیت طلبیدند و دوباره سوار ماشین شدند».
شهید بهشتی و نحوه برخورد در خانه
کمک به همسر در کارهای منزل و نظارت بر رفتار و فرزندان، یکی از خصلتهای امامان معصوم است. شهید بهشتی از این خصلت پسندیده بهرهمند بود. او در منزل شریکی دلسوز برای همسرش بود. همسرش در این باره میگوید: «ایشان در کارهای خانه به من کمک میکردند و خرید لوازم مورد نیاز، رسیدگی به باغچهها و گاهی شستن ظروف آشپزخانه از جمله کارهایی بود که ایشان در منزل انجام میدادند. به درس بچهها رسیدگی جدی میکردند. از وضع درس و مشکلاتشان میپرسیدند و به آنها کمک میکردند. در منزل اسراف و استفاده بیمورد و بیحد و حصر کمتر مشاهده میشد و این مدیون نظارت ایشان بر امور منزل بود.»
خدمت به نسل جوان
در دورانی که سردمداران وابسته به غرب بر آن بودند که جامعه اسلامی ایران را به یک جامعه مادی غربی تبدیل کنند و مردم را به سوی مسائل مادی سوق دهند و با این اقدام حساب شده استعمار، میان مردم و مذهب فاصله ایجاد کنند و با گذشت زمان دین را نیز به دست فراموشی سپارند و از انسان یک موجود مادی محض بسازند، دکتر بهشتی با همکاری دکتر باهنر در بخش برنامهریزی کتاب وزارت آموزش و پرورش به تهیه و تدوین کتابهای تعلیمات دینی برای مدارس اقدام کرد. او از این طریق فکر دینی و آشنایی با قرآن را وارد کتب درسی نمود و با این کار نگذاشت گرد غربت بر روی گرانبهاترین تحفهالهی به بندگانش، بنشیند و نسل جوان را با فرهنگ غنی اسلام آشنا ساخت و به آنان آموخت که پیمودن راه کمال در سایه عمل به دستورهای دین است و کتاب عظیم قرآن نیز مفتاح معارف در همه عصرهاست. آری آیت اللّه بهشتی با چنین خدمت مهمی به نسل جوان و نوجوان، مانع آن شد که فرهنگ بیپایه غرب، جای مکتب انسانساز اسلام را بگیرد و با نوشتن مطالب آموزندهای از قرآن و احادیث و گنجاندن آنها در کتابهای درسى، روح دینداری را در نهالهای نورسته جامعه زنده کرد و با این روش جوانان را به سوی اسلام هدایت کرد.
مظهر عدالت علوى
پس از استقرار جمهوری اسلامى، حضرت امام خمینی (ره) مسئولیت دیوان عالی کشور را که بالاترین مقام قضایی کشور است، در اسفندماه 1358 به دست با کفایت آیتاللّه بهشتی سپرد تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیین کنندهای در جامعه دارد، با درک و درایت والای ایشان برنامه نو و دقیق فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت این مسئولیتِ خطیر و شریف، منشأ خیر و خدمت بود و امور قضایی کشور را سر و سامان داد و انسجام بخشید و برای اسلامی کردن و اجرای کردن احکام اسلام، فعالیتهای گستردهای در این تشکل انجام داد و با به کارگیری قُضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بیوقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و به راستی که او مظهر عدالت علوی بود.
تندیس مظلومیت
شخصیت استثنایی آیت اللّه دکتر بهشتى، این فرزانه فاضل، تا هنگامی که در قید حیات بود، هم چنان غریب و ناشناخته مانده بود. البته نمرودیان زمان او را خوب شناختند و به خوبی میدانستند که او یکی از ارکان این نظام مقدس اسلامی است و نقش مهم و تعیین کنندهای در تداوم بخشی به اهداف انقلاب اسلامی دارد. چون وجود او را مانعی در راه رسیدن به اهداف شوم شان میدیدند، لذا برای نیل به مقاصد شومشان نخست اقدام به ترور شخصیت او نمودند و او را ابراهیم گونه در آتش سوزان تهمتها افکندند. ددمنشان جهانخوار بر قامت استوار معمار سند قانون اساسی از پشت خنجر کوفتند.
اندیشه سیاسی شهید بهشتى
اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی شهید مظلوم بهشتی ناشی از ایدئولوژی اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود. او را باید یک عالم اسلام شناس و یک مصلح روحانی دانست که به شیوه صددرصد اسلامی و بدون دنباله روی از غرب یا التقاط میان اسلام و شیوههای غربى، طالب اصلاح جامعه بود. او میاندیشید که اسلام، هم دین است و هم دولت؛ هم ایدئولوژی است و هم نظام حکومت؛ هم دین است و هم زندگى. بنابراین، وی عالمی ربانی بود از تبار ابوذر و عمار، که آرزو داشت اسلام در همه ابعادش از جمله بُعد سیاسى، مجدداً در جامعه اسلامی و در جهان اجرا شود و به عنوان مکتبی کامل و تفکری مستقل از گرایشهای شرقی و غربى، و نیروی جداگانه در عرصه جهانی حضور داشته باشد.
شهید بهشتى، معمار بزرگ تفکر انقلابى
شهید مظلوم دکتر بهشتی را میتوان یکی از معماران بزرگ تجدید بنای تفکر انقلابی و تشکیلاتی انقلاب اسلامی ایران به شمار آورد؛ زیرا در زیر لوای رهبری امام امت به هدایت انقلاب پرداخت و آن را از انحراف و انزوا یا توقف و رکود محفوظ داشت و سرانجام در همین راه خون پاکش برای تداوم بخشیدن به انقلاب و رسوا کردن چهره اهریمنان و منافقان، بر زمین ریخت و روح پاکش به آسمان پرواز کرد.
تشویق مبلغان به فراگیری زبانهای خارجى
بدون شک فراگیری زبانهای خارجی برای روحانیان که عهده دار رسالتی بزرگند، امری حیاتی و ضروری است؛ به ویژه در این برهه که به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) جهان تشنه اسلام ناب محمدی (ص) است، آموختن زبانهای خارجى، کاری لازم و یکی از ابزارهای صدور اسلام و انقلاب به جهان شمرده میشود و از این طریق باید اسلام را از مرزها بیرون برد و پیام روحبخش آن را به گوش جهانیان رساند. دکتر بهشتی که از مبلغان و مدافعان اسلام ناب بود، با توجه به فعالیتهای فراوان، سه زبان عربى، انگلیسی و آلمانی را فرا گرفت و همواره طلاب را به یاد گرفتن زبان تشویق و ترغیب میکرد و خودش نیز زبان انگلیسی درس میداد تا روحانیان علاوه بر آشنایی با زبان، با جوامع و فرهنگهای مختلف آشنا گردند و بهتر بتوانند اسلام را به دنیا معرفی کنند.
صلابت شهید بهشتی
شهید بهشتی، این فرزند راستین امیرمؤمنان علی علیهالسلام ، با آن همه تعبّد به خداوند، صفای باطن، پاکی روح و فداکاری گستردهای که در مورد امت مسلمان داشت، دشمن سرسخت معاندان اسلام و مسلمانان بود. شهید بهشتی در یکی از سخنرانیهایش میگوید: «ما زیر بار سختیها، مشکلات و دشواریها قد خم نمیکنیم. ما راست قامتان جاودان تاریخ خواهیم ماند. تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و در غیر این صورت، هیچ قدرتی نمیتواند پشت ما را خم کند.»