سکینه در کنار پیکر پدر
بعد از شهادت امام حسین (ع) وقتی که اهلبیت (ع) آن حضرت را به اسارت گرفتند ، موقع حرکت کاروان به سوی کوفه به دستور عمر سعد کاروان را از قتلگاه عبور دادند، اهل بیت پیامبر اکرم (ص) وقتی عزیزان خود را با وضعی دردآور و آغشته به خون دیدند از کجاوهها پیاده شده هر کدام در کنار جنازه عزیزی به نوحه و سوگواری پرداخت.
در برخی از منابع و مقاتل نقل شده است که سکینه دختر امام حسین (ع) کنار پیکر بیسر پدرش آمد و ابتدا نشناخت بعد از آنکه فهمید جنازه پدرش است، سخت گریست و جنازه را در آغوش گرفت و از شدت گریه حالت غش به وی روی داد و شنید صدایی میگوید: «شیعیانم وقتی آب گوارا نوشیدند، مرا یاد کنید و چون از غریبی یا شهیدی یاد شد، مرا نوحه کنید.»
کفعمی در مصباح نقل میکند:
حضرت سکینه وقتی در قتلگاه پدر را شناخت، بدن او را در آغوش گرفت و از شدت اندوه، غش کرد. و در عالم غشوه شنید، پدرش میفرماید: ای شیعیان من! هرگاه آب خوش و گوارا نوشیدید، از لب تشنه من یاد کنید و هرگاه درباره غریب و شهیدی سخنی شنیدید، به یاد غربت و شهادت من گریه کنید، من نبیره پیامبری هستم که بدون گناه مرا کشتند و بعد از کشتن از روی عمد بدنم را پایمال سم ستوران قرار دادند و کوبیدند، ای کاش در روز عاشورا همه بودید و میدیدید که چگونه برای کودکم از دشمن آب گرفتم، کودکم را به جای آب، با خون تیر ظلم سیراب کردند.