محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


اندیشه مکروه در ذهن

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ق.ظ

آیت الله قهری نقل می‌کند که جناب شیخ رجبعلی خیاط به ایشان فرمود: روزی برای انجام کاری روانه‌ بازار شدم. اندیشه مکروهی در مغزم گذشت، ولی بلافاصله استغفار کردم. در ادامه راه ، شترهایی که از بیرون شهر هیزم می‌آوردند ، قطاروار از کنارم گذشتند. ناگاه یکی از شترها لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم ، آسیب می دیدم.

به مسجد رفتم و این پرسش در ذهن من بود که این رویداد از چه امری سرچشمه می‌گیرد و با اضطراب عرض کردم: خدایا این چه بود؟ در عالم معنا به من گفتند: این نتیجه آن کاری بود که کردی ، گفتم: گناهی که انجام ندادم. گفتند: لگد آن شتر هم که به تو نخورد.

منبع: کیمیای محبت – ص 89

۹۳/۰۳/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار