راز ماندگاری عاشورا
مروری بر صفحات تاریخ نشان میدهد جنایت و کشتارهای فجیع انسانی در طول تاریخ کم نبودهاند. جنایاتی که بیان آنها مو را بر تن انسان سیخ میکند. از جنایت مغول ها در نقاط مختلف خصوصاً خراسان گرفته تا کشتار سرخپوستان آمریکا توسط مهاجران اروپایی و از تلفات جنگهای جهانی و حمله اتمی به هیروشیما گرفته تا کشتار در عراق و افغانستان توسط مهاجمانی که حقوق انسانها را نقص کردند. اما بسیاری از آنها در لابهلای تاریخ دفن شدهاند و آنهایی هم که گاه بیان میشوند یا برای زنده نگهداشتنشان یادبودی ساخته شده، هیچکدام جریانساز و تحولآفرین نیستند. حتی کشتارهای گسترده در همین زمانهای نزدیک خیلی سریع به فراموشی سپرده شده است.
اما دههی محرم 61 هجری و تاسوعا و عاشورای خونین آن سال هرگز از یادها نمیرود و هنوز هم که هنوز است مسلماً بسیاری از شما عزیزان در هر شهر و محلهای که در آن زندگی میکنید هیات و دستهای دارید و در ایام محرم خصوصاً در تاسوعا و عاشورا برای گریستن بر مظلومیت آقا اباعبدالله و تدبر و تفکر در چیستی و چرایی حرکتش راهی تکیه و حسینیهای میشوید. مگر راز زنده ماندن رشادتهای حضرت ابوالفضل (ع) در روز تاسوعا و همینطور قیام امام حسین (ع) در روز عاشورا که یک نیم روز بیشتر بهطول نینجامید چیست؟ و چرا این حماسه پس از 14 قرن همچنان تحولآفرین و انسانساز است؟ این راز ابعاد مختلفی دارد که گرچه در این مختصر نمیگنجد ولی در این نوشتار تنها به گوشهای از آنها اشاره میکنیم .
روز تاسوعا (نهم محرم) در فرهنگ شیعه از دیرباز به عنوان روزی شناخته شده که عزاداران و عاشقان اهل بیت (ع) ضمن بیان فضیلتهای علمدار کربلا، به مرثیه سرایی و عزاداری برای او میپردازند. بیان جانفشانیها و مصیبتهای حضرت ابوالفضل (ع) در روز تاسوعای حسینی، باعث شده تا برخی چنین تصور کنند که آن حضرت در روز تاسوعا به شهادت رسیده و به همین علت در این روز عزای سقای دشت کربلا را برپا میکنند در حالیکه نه تنها حضرت ابوالفضل (ع) بلکه همه یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا جان خود را برای یاری دین خدا و امام خود فدا کردند. تاسوعا روزی است که حسین (ع) و یارانش در کربلا توسط لشکر ابن زیاد و عمر بن سعد محاصره شدند. یکی از حوادثی که در این روز اتفاق افتاد، امان نامهای بود که شمر برای حضرت ابوالفضل (ع) و برادرانش آورد ولی از آنجا که معرفت و جوانمردی حضرت ابوالفضل (ع) برای یاری امام حسین (ع) و اهل بیت امام حرف اول را می زد، آن امان نامهی ننگین به تمسخر گرفته شد. در چنین روزی بود که به دستور عبیدالله بن زیاد، لشکر مجهزی از کوفه وارد کربلا شد و در عصر روز تاسوعا بود که حضرت اباعبدالله (ع) برای یاران خود خطابهای خواندند و بیعت خود را از آنان برداشتند و سفارش کردند تا از تاریکی شب استفاده کرده و صحنه کربلا را ترک کنند تا جان خود را نجات دهند و بدینصوررت فرصتی فراهم آوردند تا هر کس میخواهد از ایشان جدا شود و به نقطهای امن برود که البته عدهای هم چنین کردند ولی آنها که ماندند اعلام وفاداری و حمایت خود را تا پای جان اعلام کردند و برای همیشهی تاریخ ماندگار شدند.
بنابراین حادثه عاشورا یک انتخاب آگاهانه و از روی بصیرت بوده است. همه کسانی که در این واقعه شرکت کردند از سرانجام خود آگاهی داشتند و به صورت اتفاقی و از سر غفلت آنجا نیامده بودند.
ویژگی مهم دیگر حادثه عاشورا، تلفیق شگفتانگیز و شورآفرین مظلومیت با عزت و اقتدار است.
جمعیتی اندک با ابزارآلات محدود جنگی در مقابل لشکری کاملاً مجهز و ستیزه جو؛ در محاصره آب و عطش، اما از هیچکدام ذرهای سستی، ترس و پشیمانی از این حضور نه دیده شد و نه شنیده.
در حالات سالار شهیدان آمده است که هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشدند چهره ایشان برافروختهتر میشد و آخرین اذکار ایشان خطاب به پروردگار اظهار رضایت و تسلیم در برابر خواست الهی بوده است.
در مورد حضرت زینب (س) نیز این جمله قطعی است که بعد از حادثه عاشورا در برابر طعن یزید فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا». و شعار عاشورائیان در روز کربلا «هیهات من الذله» بود.
از دیگر خصوصیات حادثه عاشورا ترکیب جمعیتی حاضر در آن واقعه است. از طفل شش ماهه تا پیرمرد 90 ساله و از دختر 3 ساله تا جوانان و زنان میانسال. از غلام سیاه تا صاحبان مقام و ثروت و از مسیحی تا مسلمان.
این جمعیت به ظاهر ناهمگن و نامتجانس در عین حال پیوندی عمیق و ناگسستنی با یکدیگر داشتند؛ پیوندی که آنها را تا آخرین لحظه در اوج عزت و احترام گرد هم جمع کرده بود.
آنها که شهید میشدند تا آخرین نفس به یاد بازماندگان بودند و بازماندگان در آرزوی پیوستن به شهدا، نقطه کانونی و محور پیوند این جمع کسی نبود جز حسین بن علی (ع) و اما آخرین و شاید اولین و مهمترین راز ماندگاری عاشورا را در الهی و خدایی بودن این قیام باید جست.