ابراهیم ، آتش و گنجشک
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷ ق.ظ
نگاهها هراسان به ابراهیم و آتش بود. در این میان گنجشکی به آتش نزدیک میشد و بر میگشت.
از او پرسیدند: ای پرنده چه کار میکنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب میکنم و آن را روی آتش میریزم.
گفتند: ولی حجم آتش در مقایسه با آبی که تو میتوانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب فایدهای ندارد.
گفت: من شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما این آب را میآورم تا آن هنگام که خداوند از من پرسید وقتی که بندهام را بدون گناه در آتش انداختند تو چه کردی؟
پاسخ دهم: هر آن چه را که از توانم بر میآمد ...
و خوشا به حال آن گنجشک ما چگونهایم؟!
۹۲/۰۳/۳۱