محله سرجوب دولت‌آباد برخوار

محله سرجوب دولت‌آباد برخوار


۲۰ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا

جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا

بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست

نازم آن مطرب مجلس که بود قبله نما

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۸:۳۵

ای پاره‌های زخم فراوان پیکرت

ما را ببر به مشرق آیینه گسترت

خون از نگاه تشنه گل شعله می‌کشد

داغ است بی قراری گل‌های پرپرت

با من بگو چگونه در آن برزخ کبود

دیدند زینبی و نکردند باورت

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۲ ، ۲۰:۲۹

زلیلی من شنیدم یا علی گفت

به مجنون چون رسیدم یا علی گفت

مگر این وادی دار الجنون است

که هر دیوانه دیدم یا علی گفت

دلا باید به هر دم یا علـــــی گفت

نه هر دم بل دمادم یا علـــی گفت

به صِدق دل همیشــــــــه یاد او کرد

به هر پیچ و به هر خــم یا علی گفت

یقین خالق، زمـان آفرینــــــــــــش

به گوش کل عالم یا علی گفــــت

۰ نظر ۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۱

چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان

خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان

شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان

لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان

امشب صدف، بر گوهری ، یک بحر گوهر می‌دهد

یک گوهر اما از دو عالم  پر بهاتر می‌دهد

تبریک گو بر مصطفی جبریل از دادار شد

زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد

امشب علی در خانه خود شمع محفل می‌برد

کشتی عصمت ، نا خدا را سوی ساحل می‌برد

مشکل گشای عالمی، حل مسائل می‌برد

انسان کامل را ببین ، با خود مکمل می‌برد

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۷:۱۲

محمّد میم و حا‌ء و میم و دال است

تدارک بخش عدل و اعتدال است

محمّد رَحمةٌ لِلْعالَمین است

کرامت بخش صد روح الامین است

محمّد پاک و شفاف و زلال است

که مِرات جمال ذوالفقار است

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۲ ، ۰۸:۱۰

پرتال محله سرجوب دولت آباد برخوار